تبليغات در ياد بگير دات كام

 بسته های تبلیغاتی ارزان قیمت 

 

با داشته های خود خطر کنید!

از سلسله مقالات هنر پول در آوردن

 

مردان جوان وقتی که دوره های آموزشی حرفه خود را می گذرانند یا وقتی که مدتی شاگردی می کنند تا در کار خود مهارت کافی بدست آورند به جای آنکه تلاش خود را بیشتر کنند تا پیشرفت بیشتری داشته باشند در بحرانی گیر می کنند که منجر به تنبلی و عقب ماندگی آنها می شود. آنها می گویند: « من کار خود را یاد گرفته ام، و دیگر نمی خواهم برای کسی کار کنم چه فایده ای دارد که کار کنم تجربه بیشتری بدست بیاورم ولی نتوانم خودم از آن بهره ای ببرم؟»

اگر از آنها بپرسی آیا سرمایه لازم را برای اینکار داری پاسخ خواهند داد نه ولی در حال پول جور کردن هستم. وقتی از آنها می پرسی چگونه می خواهیم پول بدست آوری؟ می گویند این محرمانه است ولی به شما می گویم من عمه ای دارم که هم پیر است هم پول دار احتمالاً چند وقت دیگر ارث زیادی به من می رسد ولی اگر این طور هم نشود بالاخره کسی پیدا می شود که چند هزار دلاری به من قرض دهد تا کار خود را شروع کنم و آنگاه کاسبی ام خواهد گرفت و زندگی خوبی خواهم داشت.

هیچ اشتباهی بزرگتر از این نیست که مرد جوانی فکر کند می تواند موفقیت خود را با پول قرضی شروع کند. چرا؟ جواب آن را در سخنان آقای آستور می توانید بیابید که گفته است: « هیچ کاری برای من سخت تر از بدست آوردن اولین هزار دلار نبود ولی بعد از آن بود که میلیون ها دلار را به را بدست می آوردم و ثروت و رفاهی افسانه ای بدست آوردم.» او ادامه می دهد: پول هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه ارزش آن را به تجربه درک کنید. به یک پسر بچه بیست هزار دلار بدهید و کسب و کاری را برایش راه بیندازید بهترین شانس شما این است که او پس از یک سال کل آن پول را از دست بدهد این کار مانند بردن یک بلیط بخت آزمایی است پولی که ساده بدست می آید ساده هم از دست می رود. چون او ارزش آنرا نمی داند. هیچ چیز به اندازه سعی و تلاش ارزش ندارد، بدون خویشتنداری و صرفه جویی، صبر و پشتکار و با پولی که خود بدست نیاورده اید نمی توانید مطمئن باشید که موفق خواهید بود و آنقدر می اندوزید که قرض های خود را هم بپردازید. مردان جوان به جای آنکه به دنبال لنگه کفش مرده باشند باید باید دست به زانوی خود گرفته بلند شوند و کاری انجام دهند. هیچ کس بیچاره تر از کسی نیست که منتظر مرگ ثروتمندی باشد تا بدین ترتیب سرمایه بدست آورد. و هیچ کس خوشبخت تر از کسی نیست که روی پاهای خود ایستاده است و چشم به کمک دیگران ندارد ولی در عین حال چنین ثروتی هم نصیب او می شود. طبق آمار نه نفر از ده نفر از ثروتمندترین افراد جهان همه بچه های فقیری بوده اند که از همان ابتدا توانسته اند با خویشتنداری، صرفه جویی، سخت کوشی و عادات خوب این چنینی شروع کنند و به قله های موفقیت برسند. آنها به تدریج سرمایه خود را جمع کرده اند با پولی که خود جمع آوری کرده بودند سرمایه گذاری کرده اند و در نهایت بهترین راه را برای ساختن رفاه و ثروت پیموده اند. استفان جرارد کار خود را از زمانی که پسر بچه ای بیش نبود در یک کشتی به عنوان خدمتکار شروع کرد وی هنگام مرگ بیش از نه میلیون دلار ثروت داشت. ای. تی. استوارت یک پسر فقیر ایرلندی بود ولی اکنون سالیانه فقط نیم میلیون دلار مالیات بر درآمد می پردازد. جان جاکوب آستور یک بچه کشاورز بود و هنگام مرگ ارزش دارایی او را بیست میلیون دلار تخمن می زدند. کورنلیوس واندربیلت کار خود را با پارو زدن از جزیره استاتن تا نیویورک آغاز کرد و بعد ها یک کشتی بخار به ارزش یک میلیون دلار به دولت وقت پیشکش کرد. و هنگام مرگ ارزش دارایی او را پنجاه میلیون دلار تاخمین می زدند. «برای آموختن هیچ راه همواری وجود ندارد»  شاید این ضرب المثل معادل این است که بگوییم «هیچ راه همواری برای بدست آوردن رفاه وجود ندارد». اما من فکر می کنم برای هر دو راهی هموار وجود دارد. راه آموختن راهی هموار است راهی که دانشجویان در این راه به رشد فکری می رسند و هر روز به ارزش دانسته های خود می افزاید هر چه بیشتر در این راه پیش می روید بیشتر لذت می برید چون می توانید مشکلات پیچیده تری را حل نمایید چون قدرت فکری شما بیشتر شده است این گونه است که انسان توانایی شمارش ستارگان را پیدا می کند می تواند هر اتم را در این دنیای پهناور تحلیل نماید آسمان ها را بشمارد این راه نیست این یک بزرگ راه واقعی است و تنها راهی است که به رفتنش می ارزد.

بنابراین برای بدست آوردن رفاه باید بدون سر و صدا قواعد کار و حرفه خود را مطالعه نمایید و مهم تر از همه درباره مردم اطلاعات بیشتری بدست آورید چون با آنها سر وکار خواهید داشت. هینطور که دانش و مهارت خود را افزایش می دهید تجربه شما هم افزایش خواهد یافت و بیشتر و بیشتر می فهمید آن قوانینی را در می یابید که به شما می گوید چرا آن پسر فقیر ثروتمند و آن پسر ثروتمند هنگام مرگ بدهکار بود.

کسی که از ابتدا همه چیز داشته است بهترین خودرو بهترین مدارس بهترین رستوران ها و... در اختیارش بودند احتیاجی نبوده در صف اتوبوس بایستد برای خواندن کتابی آنرا به امانت بگیرد لازم نبوده برای سیر کردن شکم خود فروشندگی کند  و... او همه چیز را حاضر و آماده داشته است چنین افرادی که پول بی زحمت در دستشان بوده است برای از دست دادن آن شانس زیادی دارند چون آنها مقدار زیادی عادت های بد دارند این عادت ها سلامت، شخصیت و دارایی آنها را همواره تحدید می کند. آنها می خواهند زود پول دار شوند ولی در دنیای واقعی کسب و کار اگر کار خود را خوب بلد باشی هیچ ضمانتی برای زود پول دار شدن وجود ندارد. چه برسد به اینکه بخواهی هنگام شروع کسب و کار موفقیت را لمس کنید. و اینجاست که خویشتنداری و صرفه جویی به کمک کسانی می آید که سختی ها را تحمل کرده اند و اکنون می توانند در برابر سختی ها تاب بیاورند و منتظر دریای نعمت پروردگار بنشینند. آنها می دانند که در کار خود به دیگران برتری دارند و اگر هنوز این برتری را کسب نکرده اند آنقدر می توانند تلاش کنند تا آنرا بدست آورند این تلاش  و پشتکار آنهاست که همه شک و تردید ها را از بین می برد. و این بهترین و قابل اعتماد ترین قیم و سرپرست آنهاست. آنها نیاز به ثروتمندی که پول قرض بدهد یا آنها را حمایت کنند ندارند و طبیعتاً این افراد ثروت و رفاه را جذب خواهند کرد.

ترجمه: علی یزدی مقدم  

  اين مقاله اختصاصاً براي ياد بگير دات كام تهيه شده است و استفاده از آن فقط با ذكر نام نويسنده يا مترجم و نام ياد بگير دات كام همراه با لينك آن مجاز  است

مطالب مرتبط: